(دبالدربال)_ پاتریک بورلی معتقد است اگر بازیکن NBA نمیشد، در خیابانهای خشن شیکاگو باقی میماند.
پاتریک بورلی قبل از اینکه شروع به کسب درآمد میلیونی از طریق بسکتبال کند، یک فروشنده مواد مخدر در غرب شیکاگو بود. او یک از بازیکنان تاریخ NBA است که هرگز قرار نبود به چنین سطحی برسد. پت داستان بزرگ شدن خود را در یک محله خشن و چگونگی برخاستن از چالشها را به اشتراک گذاشت.
خرید و فروش مواد مخدر
پاتریک توسط مادرش لیزا بورلی به تنهایی بزرگ شد. او صبحها برای یک شرکت تلفن کار میکرد و شبها در یک شرکت حملونقل کار میکرد. هر وقت وقتش باقی میماند، او در محله کاشت ناخن را انجام میداد. از آنجایی که در این محله خشونت و جنایت وجود داشت، لیزا مجبور بود تا از پت در مقابل آنها محافظت کند.
پاتریک بورلی در مصاحبه با ABC7 گفت:
مادر من برای اینکه بتواند غذا و سقفی برای بالای سر من تهیه کند، مجبور بود تا با فروشندگان مواد در محله قرار ملاقات بگذارد و از آنها کمک بگیرد.
پاتریک توانست که چگونه باید فروش مواد مخدر را انجام دهد. وی درباره اینکه اگر زندگیاش در همین مسیر باقی میماند، توضیح داد:
در آن زمان من واقعا از هیچ چیز نمیترسیدم، با وجود اینکه با خطرناکترین افراد در ارتباط بودم. من همه چیز را میدانستم، من قوانین محلهها و خیابانها را به خوبی میدانستم، از دوستان مادرم یاد گرفتم که چگونه باید کارها را انجام دهم. اگر بسکتبال نبود احتمالا بهترین فروشنده مواد مخدر در جهان میشدم.
ادلای دکستر یکی از فروشندههای مواد مخدر در محلهی دوران کودکی بورلی بود، کسی که مانند شخصیت یک پدر برای او بود. دکستر به گفته لیزا در ماشین خودش به ضرب هشت گلوله کشته شد. پاتریک اسم دختر بزرگش را به احترام ادلای، ادلای گذاشت.
لیزا نمیدانست که پاتریک پس از ترک آرکانزاس مواد مخدر میفروشد. تا اینکه اخیرا به او گفت، اما او هرگز به مادرش نگفت که چگونه این کار را یاد گرفته است. پاتریک بورلی در این باره گفت:
جیزس کرایس! وقتی لیزا این را از من شنید، به من گفت: این قلب مرا میشکند. احساس میکنم با این کار تو را شکستم.
بورلی از فروش ماریجوانا درآمد خوبی کسب میکرد و آنچه را آموخته بود به کار میگرفت و حالش خوب بود. اما در آگوست 2008، هنگامی که یک چراغ قرمز را رد کرد با یک ماشین برخورد کرد. ماشین پت کاملا در این تصادف له شده بود و زمانی که پت در آمبولانس در حال انتقال به بیمارستان بود، از EMT شنیده بود که وی نباید زنده بماند. اما پت درباره این حادثه گفت که زمزمههای در گوشه خود میشنید. وی بیان کرد:
صدایی شنیدم که میگفت خوب میشوی، این ندای خدا بود.
او از ضربه جسمی فرار کرد. اما چند هفته بعد، پاتریک بورلی دچار یک زخم عاطفی شد که هرگز بهبود نیافت. بورلی تک فرزند بزرگ شد، اما برای او، داناوان موریس مانند برادر کوچکش بود. آنها تفاوت سنی دو یا سه سالهای با هم داشتند اما رابطهی آنها جدایی ناپذیر بود. مادر بورلی درباره پت و داناوان گفت:
آنها مانند برادر بزرگ شدند. مادر بزرگ داناوان بچههای زیادی را به فرزندخواندگی پذیرفت. پت زمان زیادی را در آنجا میگذراند، بنابراین همه آن بچهها به خصوص داناوان و پت در یک خانه بزرگ شدند.
تغییر مسیر زندگی پت!
اما در یک شنبه شب چند هفته پس از تصادف رانندگی، بورلی موریس و پسرعموی دیگرش را به خیابان کمرلینگ غربی در پارک هومبولت برد. بورلی پس از اینکه از دوستانش جدا شد تصمیم گرفت به خانه مادربزرگش برود. او بارها سعی کرد موریس را متقاعد کند که با او برگردد و به خانه مادربزرگش برود همانطور که بارها به آنجا رفته بودند. بورلی به موریس گفت:
بیا بریم، بیا بریم. اما بیفایده بود.
مدت کوتاهی پس از اینکه بورلی در حالی رانندگی بود، با او تماس گرفت شد که موریس مرده است و چندین گلوله به او شلیک شده است. بورلی و مادرش برای شناسایی جسد 16 ساله به بیمارستان رفتند، زیرا موریس کارت شناسایی همراه نداشت. بورلی درباره آوردن داناوان به پارک هومبولت گفت:
نباید او را به اینجا میآوردم. من باید جلوی او را میگرفتم. حرفهایم بر روی او تاثیری نداشت.
پورلی درباره تاثیر این اتفاق هولناک در زندگیاش گفت:
برای دو ماه متوالی کابوس میدیدم. ارواحی قرمز را در یک نقطه تاریک میدیدم.
دو روز پس از مرگ داناوان موریس، از اوکراین با او تماس گرفته شد. تا کشور را برای بازی بسکتبال به مقصد اروپا ترک کند. پاتریک بورلی در مورد آنچه که 48 ساعت پس از مرگ موریس در سرش میگذشت، گفت:
من بسکتبال بازی میکنم و جای او نیستم. مردم درباره برههای قربانی شده صحبت میکنند. البته من او را با بره مقایسه نمیکنم. اما قربانی شدن او خانواده ما را بیدار کرد. این ماجرا به سرعت مرا برای تغییر دادن مسیر زندگیام به سمت درست هدایت کرد.
حالا در جایی هستم که باید باشم
پاتریک بورلی قبل از شروع هر بازی در NBA، دو دست خود را به سینه میکوبد و به آسمان اشاره میکند، او این کار را برای یادبود داناوان موریس انجام میدهد. این حرکت یک یادآوری شبانه برای اوست، اینکه او چرا اینجاست و در گوشهای تاریک از خیابانهای شیکاگو نیست. پاتریک بورلی درباره اینکه چرا انقدر عصبانی بازی میکند، میگوید:
هر کسی را در مقابلم میبینم، با خودم میگویم، هی مرد، چجور میتوانی اجازه بدی در مقابل تو امتیاز بگیرند. هیچ راهی وجود ندارد چیزهایی که من در زندگیام گذراندهام را گذرانده باشید. شرایط در زندگی را پشت سر گذاشتم که مرا مجبور ساخته که همیشه عمیق پیش بروم و چیزهایی که باعث درد برایم شده حالا بزرگترین انگیزه برای جنگیدن است. من نمیتوانم باعث شرمندگی مادرم شوم، انگیزه من از او و از شیکاگو نشات میگیرد.من نماینده آنها هستم.
پاتریک بورلی به عنوان یک پوینت گارد نخبه دفاعی در لیگ NBA شناخته میشود، داستان زندگی او میتواند الهامبخش افراد زیادی در سراسر جهان باشد، این که از تاریکترین نقطهها میتوان گذرد کرد تا به روشنترین نقطه ممکن رسید، عبور نکردن از تاریکی برای رسیدن به روشنایی امکانپذیر نیست.